ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
3.81K subscribers
473 photos
278 videos
349 files
1.28K links
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی

@moslemi124

ارتباط با مدیر☝️
Download Telegram
#روضه_ختم_مادر

مناسب برای ختم مادر

#گریز_روضه_به_روضه

یه روز خانم ام البنین آمد محضر امیرالمومنین عرضه داشت علی جان.. ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو...

چی شده خانم..
مگه چه اشکالی داره...

عرضه داشت ..علی جان... وقتی منو فاطمه صدام میزنی... میبینم بچه هات دلشون میگیره ... یاد خاطرات مادرشون زهرا میافتند ...
اشکشون جاری میشه. ..


علی جان... ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو ...

من اومدم کنیزی بچه هات رو کنم...
من طاقت اشک ریختن بچه ها رو ندارم. ..
من طاقت اشک ریختن حسین رو ندارم..

عرضه بداریم بی بی جان..ام البنین... طاقت اشک ریختن حسین رو نداشتی ...

کجا بودی خانم.. کربلا. .. وقتی صدای یا اخا ادرک اخاک ابالفضلت اومد...
حسینت دوان دوان دنبال برادر...
آمد نگاه کرد...

دید عمود اهنین به فرق برادر زدند ...
دستهاش رو قطع کردند...
خدایا... تیر به چشمش زدند...
تمام بدن قطعه قطعه شده...


خانم جان ام البنین خوب شد شما نبودید کربلا... ببینید ...
وقتی عباست، در آغوش حسین، داشت جان میداد ...پاهاش رو روی زمین میکشید...

دیگه ابی عبدالله طاقت نیاورد...
صدای ناله اش بلند شد...😭

(( الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری ))

خدایا.........کمرم رو شکستند...😭

(شعر پایان)
دست تو را دوباره به چشمان‌تر زنم
شاید که مرهمی شود و بر جگر زنم
عباسم.... برادرم...

هر چند بر غم من و تو خنده می‌کنند
بگذار دست بی‌کسیم بر کمر زنم

دستت به روی خاک و همه دست می‌زنند
در این میان منم که دو دستی به سر زنم

الا لعنه الله علی القوم الظالمین

@khatm14
#شعر_ختم_مادر_دشتی



ای خداصبر بده در غم بی مادری ام
سخت لبریز شده عاطفه ی دختری ام

مادرم کو... که کشد دست نوازش به سرم
یا مراهم ببرد یا کند از غم بری ام.


#گریز_به_روضه_از_ختم
حالا ببرمت خونه علی ... برا بی مادری زینب و بچه های علی...

خانه داری شده کار من طفل معصوم
نیست ای مادر من تجربه ی مادری ام

فضه فکر منو فکر حسنین است ولی
من غم خانه نشین دارمو از خود بری ام.
#گریز

خانواده داغدیده وقتی اومدی کنار بدن بی جان .... سالم بود ، تونستی بوسه بر سر و صورتش بزنی نه ، اما بمیرم نمیدونم تو یه نصفه روز چه بر سر امام حسین اوردند که حتی خواهر نتونست برادر و بشناسه میخواد بدن برادر و ببوسه خم شد
هرگز کسي چون من تنِ بي‌سر نبوسيد
بوسيدم آنجايي که پيغمبر نبوسيد
حيدر نبوسيد، زهرا نبوسيد
حتي نسيم صحرا نبوسيد
حرف آخرم اینجا یه رسمیه که صورت سمت راست و میزارن به خاک آخ بمیرم بنی اسد دیدن امام زین العابدین تو قبر دیر کرده گفتن نکنه که جان داده یه نگاه کردن دیدن که آقا داره بوسه بر حلقوم بریده پدر میزنه همه بگید یا حسین ...
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بی‌ریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)

--@khatm14
#شعر_ختم_مادر_دشتی



ای خداصبر بده در غم بی مادری ام
سخت لبریز شده عاطفه ی دختری ام

مادرم کو... که کشد دست نوازش به سرم
یا مراهم ببرد یا کند از غم بری ام.


#گریز_به_روضه_از_ختم
حالا ببرمت خونه علی ... برا بی مادری زینب و بچه های علی...

خانه داری شده کار من طفل معصوم
نیست ای مادر من تجربه ی مادری ام

فضه فکر منو فکر حسنین است ولی
من غم خانه نشین دارمو از خود بری ام.

@khatm14
#روضه_ختم_مادر

مناسب برای ختم مادر

#گریز_روضه_به_روضه

یه روز خانم ام البنین آمد محضر امیرالمومنین عرضه داشت علی جان.. ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو...

چی شده خانم..
مگه چه اشکالی داره...

عرضه داشت ..علی جان... وقتی منو فاطمه صدام میزنی... میبینم بچه هات دلشون میگیره ... یاد خاطرات مادرشون زهرا میافتند ...
اشکشون جاری میشه. ..


علی جان... ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو ...

من اومدم کنیزی بچه هات رو کنم...
من طاقت اشک ریختن بچه ها رو ندارم. ..
من طاقت اشک ریختن حسین رو ندارم..

عرضه بداریم بی بی جان..ام البنین... طاقت اشک ریختن حسین رو نداشتی ...

کجا بودی خانم.. کربلا. .. وقتی صدای یا اخا ادرک اخاک ابالفضلت اومد...
حسینت دوان دوان دنبال برادر...
آمد نگاه کرد...

دید عمود اهنین به فرق برادر زدند ...
دستهاش رو قطع کردند...
خدایا... تیر به چشمش زدند...
تمام بدن قطعه قطعه شده...


خانم جان ام البنین خوب شد شما نبودید کربلا... ببینید ...
وقتی عباست، در آغوش حسین، داشت جان میداد ...پاهاش رو روی زمین میکشید...

دیگه ابی عبدالله طاقت نیاورد...
صدای ناله اش بلند شد...😭

(( الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری ))

خدایا.........کمرم رو شکستند...😭

(شعر پایان)
دست تو را دوباره به چشمان‌تر زنم
شاید که مرهمی شود و بر جگر زنم
عباسم.... برادرم...

هر چند بر غم من و تو خنده می‌کنند
بگذار دست بی‌کسیم بر کمر زنم

دستت به روی خاک و همه دست می‌زنند
در این میان منم که دو دستی به سر زنم

الا لعنه الله علی القوم الظالمین

@khatm14
🕊🕊

🌷#دفتری_امام_زمان_عج
🕊#دفتری_امام_حسین_ع
🌷#دفتری_حضرت_علی_اصغر_ع
🕊#گریز_به_حضرت_علی_اصغر_ع
🌷#کانال_روضه_دفتری
🕊#شعبان

🌟ماهدیه کنیم بروح احمدصلوات
🌟برآدم و نوح وهم محمدصلوات
🌟بر جمـه انبیا و اوصیا باد سلام
🌟بر خاتم انبیا محمــــد صــلوات

(#دعای‌فرج)

🔸 #السلام‌عليك‌يا‌مولای‌صاحب‌الزمان‌يابن‌رسول‌الله
🔸 #السلام‌عليك‌يا‌بن‌أمير‌المؤمنين‌
🔸 #السلام‌عليك‌يابن‌فاطمهالزهراء‌سیده‌نساء‌العالمين‌
🔸 #السلام‌عليك‌يا‌بن‌الأئمه‌الحجج‌على‌الخلق‌أجمعين‌
🔸 #السلام‌عليك‌یامولای‌
🔹 #یاصاحب‌الزمان..3

🌾خوشا روزی که غمخوار من آید
🌾شبـــــی آقا به دیـــــدار من آید
🌾خوشــــا روزی که ماه من بیاید
🌾به پایان آن شـــب تار من آید

♻️آقا جان..امروز به هزار امید اومدیم تو مجلس..
مگه میشه مولا جوابمون رو نده؟

🌾خوشاروزی که دردل غم نباشد
🌾شـــب شادی دلــــدار مـــن آید
آقا جان..
🌾بجزدیدارتو آقاجان کاری ندارم
🌾بیــــا تا آخـــــرِ کار من آیـــــــد

🌷#یابن_الحسن..

ان شاالله بیاد اون روزی که امام زمان تکیه به دیوار خانهٔ کعبه بزنه..
لحظه ای که صدا میزنه..

#یااهل‌العالم‌‌اناالمهدی
#یااهل‌العالم‌ان‌جدی‌الحسین‌قتلوه‌عطشانا
🌷#یابن‌الحسن..

(همه صدا زدند)

⬅️ماه ماه شعبانه..
(ماهی که پیامبر اکرم می فرماید: ماه شعبان ماهیه که اعمال انسانها بالا می ره..در حالیکه مردم از اون غفلت می کنند)
بهترین و خالص ترین عمل چیه پیش خدا؟
گریه برا مصائب اهل بیته.. مخصوصا یکی یه دونهٔ خدا ابی عبدالله..
قدر اشک چشمتُ بدون..



⬅️تو همین ماه شعبان دو تا قنداقه رو ملائکه به آسمونا بردند..
یکی قنداقه ابی عبدالله بود..
یه وقت بی‌بی دوعالم نگاه کرد دید حسینش تو گهواره نیست..

(مضطرب شد نگران شد..مادره دیگه دل نگران میشه)

پیغمبر فرمود فاطمه جان نگران نباش، آسمونیا چشم انتظار حسینت بودن.. ملائکه عاشق زیارت پسرت بودند..آسمونیا میخواستن حسینتو ببینند..
بعد از سه روز قنداقه ابی عبدالله رو سالم آوردن برای مادرش، خانم فاطمه زهرا..

🍁(دومین قنداقه که به آسمان برده شد میدونی کدوم قنداقه بود)

⬅️قنداقهٔ نازدانهٔ امام عسکری و نرجس خاتون..
اصلا نازدانه همه عالمه..
ولی نعمت همه مونه...
قنداقه آقا صاحب الزمان رو هم به آسمان بردند،،
بعد مدتی برگردوندن..
اما اما اما..
(هااا...بعضیا فهمیدن چی می خوام بگم..جلو جلو رفتن تو روضه...)

⬅️آخ من یه مادری رو سراغ دارم تو خیمه.. رو خاک ها نشسته..هی دست رو دست میزنه..
میگه ای خدایی که یوسف رو به یعقوب برگردوندی، ،پسر منم بهم برگردون..

ای (رباب)3 ..
(امان دل از دل رباب)2

نام باب الحوائج علی اصغر امام حسینه..

🔆🔅به نیت اونایی که التماس دعا گفتن..
آی مریض دارا.. حاجت دارا.. آی جوون دارا..آی گرفتارا.. بندِ قنداقهٔ این آقازاده رو بگیر..

(علمای بزرگ وقتی حاجت بزرگی داشتن متوسل میشدن به روضهٔ علی اصغر ع)

آی آبرو دارا..آی آرزومندان کربلا..

اما یه وقت دیدن ابی عبدالله وسط میدان حیرانه..

♻️( خدا نیاره برا هیچکس به چه کنم ،چه کنم بیفته)

آره والله،، همه کارهٔ عالم،، چاره ساز عالم،، ارباب من و شما نمی دونه چکار کنه..
یه قدم سمت خیمه برمی داره..
دوقدم برمی گرده..
نمی دونه چی جواب مادر علی اصغر رو بده..
اما دیدن قنداقهٔ علی اصغر رو زیر عبا پنهان کرد..
بجای اومدن به خیمه..
آخ رفت پشت خیمه..
داره برا علی اصغرش قبر آماده میکنه..
آاااخ..الهی هیچ بابایی به روز حسین نیفته..
الهی هیچ بابایی برا جگر گوشه اش قبر آماده نکنه..

آخ گُلِ نشکفته ام راچید دشمن
سپس براشک من خندید دشمن
الهــــــی که نبیـــــند باغبانـــی
شـــود یاس سپیدش ارغــوانی


⬆️(اوج)اومدن گفتن رباب..
اگه می خوای یه بار دیگه بچه تو ببینی.. زود برو پشت خیمه..

اما یه وقت رسید.. دید حسین، علی رو داخل یه قبر کوچولو گذاشته..
می خواد خاک بریزه..
صدا زد مهلا مهلا یابن الزهرا..
آقا جااان..
اجازه بده یه بار دیگه صورت قشنگ  اصغرمو ببینم..
آقا جان مادرم طاقت ندارم..
بزار یه بار دیگه علی مو ببینم..

آخ مادر سیرابت کردند مادر..
با تیر سه شعبه آبت دادن مادر..
آخ علی جان..

🦋(دشتی)

🍂لالایی کودکِ ناخورده شیـــرم
🍂شدی سیرابِ خون طفلِ صغیرم
🍂دعا کــــن بعد تو مادر بمیـــــرد
🍂نباشــد قبـــر تو در بر بگیــــرد

خدابه حق ابی عبدالله ع..
به حق شیرخوارهٔ حسین...علی اصغرع..
به حق ناله های دل خانم رباب..
هرکسی با هر حاجتی اومده..
امروز کسی دست خالی برنگرده..

همهٔ حاجات مد نظر، رأس همه حوائج فرج آقامون مولامون صاحب الزمان،از عمق وجودت ناله بزن..بگو..
#یا‌حسیــــــــن

⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️

🦋هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🦋

ختم وترحیم
@khatm14
#روضه_ختم_مادر

مناسب برای ختم مادر

#گریز_روضه_به_روضه

یه روز خانم ام البنین آمد محضر امیرالمومنین عرضه داشت علی جان.. ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو...

چی شده خانم..
مگه چه اشکالی داره...

عرضه داشت ..علی جان... وقتی منو فاطمه صدام میزنی... میبینم بچه هات دلشون میگیره ... یاد خاطرات مادرشون زهرا میافتند ...
اشکشون جاری میشه. ..


علی جان... ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو ...

من اومدم کنیزی بچه هات رو کنم...
من طاقت اشک ریختن بچه ها رو ندارم. ..
من طاقت اشک ریختن حسین رو ندارم..

عرضه بداریم بی بی جان..ام البنین... طاقت اشک ریختن حسین رو نداشتی ...

کجا بودی خانم.. کربلا. .. وقتی صدای یا اخا ادرک اخاک ابالفضلت اومد...
حسینت دوان دوان دنبال برادر...
آمد نگاه کرد...

دید عمود اهنین به فرق برادر زدند ...
دستهاش رو قطع کردند...
خدایا... تیر به چشمش زدند...
تمام بدن قطعه قطعه شده...


خانم جان ام البنین خوب شد شما نبودید کربلا... ببینید ...
وقتی عباست، در آغوش حسین، داشت جان میداد ...پاهاش رو روی زمین میکشید...

دیگه ابی عبدالله طاقت نیاورد...
صدای ناله اش بلند شد...😭

(( الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری ))

خدایا.........کمرم رو شکستند...😭

(شعر پایان)
دست تو را دوباره به چشمان‌تر زنم
شاید که مرهمی شود و بر جگر زنم
عباسم.... برادرم...

هر چند بر غم من و تو خنده می‌کنند
بگذار دست بی‌کسیم بر کمر زنم

دستت به روی خاک و همه دست می‌زنند
در این میان منم که دو دستی به سر زنم

الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#روضه_ختم_مادر

مناسب برای ختم مادر

#گریز_روضه_به_روضه

یه روز خانم ام البنین آمد محضر امیرالمومنین عرضه داشت علی جان.. ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو...

چی شده خانم..
مگه چه اشکالی داره...

عرضه داشت ..علی جان... وقتی منو فاطمه صدام میزنی... میبینم بچه هات دلشون میگیره ... یاد خاطرات مادرشون زهرا میافتند ...
اشکشون جاری میشه. ..


علی جان... ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو ...

من اومدم کنیزی بچه هات رو کنم...
من طاقت اشک ریختن بچه ها رو ندارم. ..
من طاقت اشک ریختن حسین رو ندارم..

عرضه بداریم بی بی جان..ام البنین... طاقت اشک ریختن حسین رو نداشتی ...

کجا بودی خانم.. کربلا. .. وقتی صدای یا اخا ادرک اخاک ابالفضلت اومد...
حسینت دوان دوان دنبال برادر...
آمد نگاه کرد...

دید عمود اهنین به فرق برادر زدند ...
دستهاش رو قطع کردند...
خدایا... تیر به چشمش زدند...
تمام بدن قطعه قطعه شده...


خانم جان ام البنین خوب شد شما نبودید کربلا... ببینید ...
وقتی عباست، در آغوش حسین، داشت جان میداد ...پاهاش رو روی زمین میکشید...

دیگه ابی عبدالله طاقت نیاورد...
صدای ناله اش بلند شد...😭

(( الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری ))

خدایا.........کمرم رو شکستند...😭

(شعر پایان)
دست تو را دوباره به چشمان‌تر زنم
شاید که مرهمی شود و بر جگر زنم
عباسم.... برادرم...

هر چند بر غم من و تو خنده می‌کنند
بگذار دست بی‌کسیم بر کمر زنم

دستت به روی خاک و همه دست می‌زنند
در این میان منم که دو دستی به سر زنم

الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#روضه_ختم_مادر

مناسب برای ختم مادر

#گریز_روضه_به_روضه

یه روز خانم ام البنین آمد محضر امیرالمومنین عرضه داشت علی جان.. ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو...

چی شده خانم..
مگه چه اشکالی داره...

عرضه داشت ..علی جان... وقتی منو فاطمه صدام میزنی... میبینم بچه هات دلشون میگیره ... یاد خاطرات مادرشون زهرا میافتند ...
اشکشون جاری میشه. ..


علی جان... ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو ...

من اومدم کنیزی بچه هات رو کنم...
من طاقت اشک ریختن بچه ها رو ندارم. ..
من طاقت اشک ریختن حسین رو ندارم..

عرضه بداریم بی بی جان..ام البنین... طاقت اشک ریختن حسین رو نداشتی ...

کجا بودی خانم.. کربلا. .. وقتی صدای یا اخا ادرک اخاک ابالفضلت اومد...
حسینت دوان دوان دنبال برادر...
آمد نگاه کرد...

دید عمود اهنین به فرق برادر زدند ...
دستهاش رو قطع کردند...
خدایا... تیر به چشمش زدند...
تمام بدن قطعه قطعه شده...


خانم جان ام البنین خوب شد شما نبودید کربلا... ببینید ...
وقتی عباست، در آغوش حسین، داشت جان میداد ...پاهاش رو روی زمین میکشید...

دیگه ابی عبدالله طاقت نیاورد...
صدای ناله اش بلند شد...😭

(( الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری ))

خدایا.........کمرم رو شکستند...😭

(شعر پایان)
دست تو را دوباره به چشمان‌تر زنم
شاید که مرهمی شود و بر جگر زنم
عباسم.... برادرم...

هر چند بر غم من و تو خنده می‌کنند
بگذار دست بی‌کسیم بر کمر زنم

دستت به روی خاک و همه دست می‌زنند
در این میان منم که دو دستی به سر زنم

الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#شعر_ختم_مادر_دشتی



ای خداصبر بده در غم بی مادری ام
سخت لبریز شده عاطفه ی دختری ام

مادرم کو... که کشد دست نوازش به سرم
یا مراهم ببرد یا کند از غم بری ام.


#گریز_به_روضه_از_ختم
حالا ببرمت خونه علی ... برا بی مادری زینب و بچه های علی...

خانه داری شده کار من طفل معصوم
نیست ای مادر من تجربه ی مادری ام

فضه فکر منو فکر حسنین است ولی
من غم خانه نشین دارمو از خود بری ام.
🕊🕊

🌷شهدا شرمنده ایم🌷
🕊#هئیت _تعطیل _نیست
🕊#گریز _روضه
🕊

که هر شهیدنظر می کندبه وجه الله
برادان شهیدم شما مرا ببرید
مرا ز مرز شلمچه به کربلا ببریید

غبار خانه برویید، عید می آید
زکوچه هاست که بوی شهید می آید

صدای دلکش ازدور محملم را برد
در باره رایحه ی جبهه دلم را برد

دوباره آینه از زیر خاک آوردند
هزار باغ؛ گل سینه چاک آوردند

شراب نوردوباره به دست کستان است
بیاکه پیکر خورشیدروی دستان است

کجا شهید بمیرد که پر پری بزنیم
بیا به مجلس ترحیم خود سری بزنیم

هنوز لشکر ده نذر سیدالشهداست
دو کوهه در تب پرواز حاج همت هاست

جبین آب از آن التهاب پر چین است
هنوز ساحل والفجر هشت غمگین است

هنوز خاک شلمچه جنون به دل دارد
زهجر آن همه خورشید؛خون به دل دارد

سخن بگوی طلائیه باز دلتنگم
برای سجده ی سرخ نماز دلتنگم

تبسمی به من ای فکه هر دو تنهاییم
چگونه بعد شهیدان خود سر پائیم

پر از دعای کمیل؛پر از جنون کارون
کجاست منزل لیلی؛جزیره ی مجنون

تو ای شهیدکه نامت خلاصه ی
پاکی ست
چقدر پیراهن خاکی تو افلاکی ست

چقدر قمقه ی خاکی ات ادب دارد هنوز نام اباالفضل زیر لب دارد

کجاست چفیه ی سرخت که بیقرارم کرد
به رقص آمده درسیم خار دارم کرد


به جان مادر محزون نشسته ات سوگند
به استخوان و پلاک شکسته ات سوگند

دلم زهجر تو ای دوست شعله ور شده بود
ز استخوان تو قلبم شکسته تر شده بود

اگر چه پیکرت از زیر خاک می آید
به پیشواز تو صدسینه چاک می آید

بیائید؛ بیائید

خدایا دلم تنگ یاران شد
چو باغی که دور از بهاران شده
خدایا به جانم صفایی ببخش

*** التماس دعای فرج ***

🕊🕊🕊
🕊🕊

🌷شهدا شرمنده ایم🌷

🕊#هئیت _تعطیل _نیست

🕊#گریز _روضه

👌#مداح_ اهل_ بیت (ع)

🎤#استاد_ حاج_ پیرزاده

🎧#پیشنهاد _دانلود

⬆️
#گریز

خانواده داغدیده وقتی اومدی کنار بدن بی جان .... سالم بود ، تونستی بوسه بر سر و صورتش بزنی نه ، اما بمیرم نمیدونم تو یه نصفه روز چه بر سر امام حسین اوردند که حتی خواهر نتونست برادر و بشناسه میخواد بدن برادر و ببوسه خم شد
هرگز کسي چون من تنِ بي‌سر نبوسيد
بوسيدم آنجايي که پيغمبر نبوسيد
حيدر نبوسيد، زهرا نبوسيد
حتي نسيم صحرا نبوسيد
حرف آخرم اینجا یه رسمیه که صورت سمت راست و میزارن به خاک آخ بمیرم بنی اسد دیدن امام زین العابدین تو قبر دیر کرده گفتن نکنه که جان داده یه نگاه کردن دیدن که آقا داره بوسه بر حلقوم بریده پدر میزنه همه بگید یا حسین ...
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بی‌ریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)
#روضه_ختم_مادر

ترحیم نامه |اشعار در مقام مادر
#گریز چهارم برای روضه مادر -( آرام گریه کردن فرزندان علی در تشییع جنازه مادر )

اهای مردم همه ی شما شاهد بودید که توی تشییع جنازه مادرشون این فرزندان مادر از دست داده چطور با صدای بلند ناله و ضجه می زدند مادر مادر می گفتند، دوستان این فرزندان هر کدام از بچه های مادر از دست داده رو مراقبت می کردند، همه سرسلامتی می دادند، ولی مدینه توی تشییع جنازه مادر سادات امیر المؤمنین به فرزندان خودش می گفت: فرزندان من؛ مبادا بلند بلند گریه کنید که این مردم مدینه از خواب بیدار شوند و از تشییع جنازه مادرتون خبردار شوند.

چقدر سخته کسی مادر از دست بده و نتونه بلند بلند گریه کنه، ای نانجیب مردم مدینه چکار کرده بودید که زهرا به علی وصیت کرد که یا علی: مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار...

من نمی دونم دیگه فاطمه اذیتی برای مردم مدینه نداشت آی نانجیب مردم مدینه مگه چه هیزم تری فاطمه یا باباش رسول خدا به شما فروخته بودند که حتی نذاشتید توی عزای باباش هم گریه کنه؛ که رفتید به امیر المؤمنین گفتید : به فاطمه بگو یا شب گریه کنه یا روز، خدا لعنتتون کنه آی نانجیب مردم...

فضه کنیز حضرت زهرا می گوید: پس از چند روزی که رسول خدا از دنیا رفته بود، حضرت زهرا شبانه روز گریه می کردند، بزرگان و پیرمردان مدینه نزد امیرالمؤمنین آمدند و گفتند: یا اباالحسن! فاطمه شب و روز گریه می کند، هیچ یک از ما نمی تواند شب ها راحت بخوابد و روزها نیز آسایش در کسب و کار و درآد نداریم، از تو می خواهیم از فاطمه درواست کنی که یا شب گریه کند یا روز.

حضرت فرمودند: ‌بسیار خوب اقدام خواهم کرد، امیر المؤمنین نزد فاطمه آمدند ،حضرت با دیدن امیرالمؤمنین کمی آرام گرفتند، امیر المؤمنین فرمودند: مردم مدینه از من خواسته-اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز؛ حضرت فاطمه فرمودند: یا علی؛ من مدت زیادی در بین آن ها نخواهم ماند و به همین زودی از بین آن ها خواهم رفت به خدا سوگند که نه شب آرام می گیرم و نه روز تا به پدرم رسول الله ملحق شوم.   

سپس امیر المؤمنین برای فاطمه به دور از شهر مدینه اتاقی به نام بیت الاحزان را بنا کردند و حضرت زهرا همراه با حسن و حسین روز به آن جا می رفتند و به گریه و عزاداری می-پرداختند.  

آری این جا در مدینه امیر المؤمنین برای فاطمه سرپناهی بنا کرد تا بتواند برای پدرش رسول الله گریه کند اما کربلا بدن بی سر و قطعه قطعه و غرق به خون حسین سه روز و سه شب روی خاک گرم کربلاروی زمین بود بدون حتی یک سر پناه و هر کس که می خواست بالای سر او گریه و زاری کند با تازیانه از او دلجویی می شد...



ترجمه فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ، ص ۵۶۹



ترجمه بیت الاحزان، ص ۲۲۴
#روضه_ختم_مادر

مناسب برای ختم مادر

#گریز_روضه_به_روضه

یه روز خانم ام البنین آمد محضر امیرالمومنین عرضه داشت علی جان.. ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو...

چی شده خانم..
مگه چه اشکالی داره...

عرضه داشت ..علی جان... وقتی منو فاطمه صدام میزنی... میبینم بچه هات دلشون میگیره ... یاد خاطرات مادرشون زهرا میافتند ...
اشکشون جاری میشه. ..


علی جان... ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو ...

من اومدم کنیزی بچه هات رو کنم...
من طاقت اشک ریختن بچه ها رو ندارم. ..
من طاقت اشک ریختن حسین رو ندارم..

عرضه بداریم بی بی جان..ام البنین... طاقت اشک ریختن حسین رو نداشتی ...

کجا بودی خانم.. کربلا. .. وقتی صدای یا اخا ادرک اخاک ابالفضلت اومد...
حسینت دوان دوان دنبال برادر...
آمد نگاه کرد...

دید عمود اهنین به فرق برادر زدند ...
دستهاش رو قطع کردند...
خدایا... تیر به چشمش زدند...
تمام بدن قطعه قطعه شده...


خانم جان ام البنین خوب شد شما نبودید کربلا... ببینید ...
وقتی عباست، در آغوش حسین، داشت جان میداد ...پاهاش رو روی زمین میکشید...

دیگه ابی عبدالله طاقت نیاورد...
صدای ناله اش بلند شد...😭

(( الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری ))

خدایا.........کمرم رو شکستند...😭

(شعر پایان)
دست تو را دوباره به چشمان‌تر زنم
شاید که مرهمی شود و بر جگر زنم
عباسم.... برادرم...

هر چند بر غم من و تو خنده می‌کنند
بگذار دست بی‌کسیم بر کمر زنم

دستت به روی خاک و همه دست می‌زنند
در این میان منم که دو دستی به سر زنم

الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#روضه_ختم_مادر

مناسب برای ختم مادر

#گریز_روضه_به_روضه

یه روز خانم ام البنین آمد محضر امیرالمومنین عرضه داشت علی جان.. ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو...

چی شده خانم..
مگه چه اشکالی داره...

عرضه داشت ..علی جان... وقتی منو فاطمه صدام میزنی... میبینم بچه هات دلشون میگیره ... یاد خاطرات مادرشون زهرا میافتند ...
اشکشون جاری میشه. ..


علی جان... ديگه منو فاطمه صدام نزن...
دیگه به من فاطمه نگو ...

من اومدم کنیزی بچه هات رو کنم...
من طاقت اشک ریختن بچه ها رو ندارم. ..
من طاقت اشک ریختن حسین رو ندارم..

عرضه بداریم بی بی جان..ام البنین... طاقت اشک ریختن حسین رو نداشتی ...

کجا بودی خانم.. کربلا. .. وقتی صدای یا اخا ادرک اخاک ابالفضلت اومد...
حسینت دوان دوان دنبال برادر...
آمد نگاه کرد...

دید عمود اهنین به فرق برادر زدند ...
دستهاش رو قطع کردند...
خدایا... تیر به چشمش زدند...
تمام بدن قطعه قطعه شده...


خانم جان ام البنین خوب شد شما نبودید کربلا... ببینید ...
وقتی عباست، در آغوش حسین، داشت جان میداد ...پاهاش رو روی زمین میکشید...

دیگه ابی عبدالله طاقت نیاورد...
صدای ناله اش بلند شد...😭

(( الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری ))

خدایا.........کمرم رو شکستند...😭

(شعر پایان)
دست تو را دوباره به چشمان‌تر زنم
شاید که مرهمی شود و بر جگر زنم
عباسم.... برادرم...

هر چند بر غم من و تو خنده می‌کنند
بگذار دست بی‌کسیم بر کمر زنم

دستت به روی خاک و همه دست می‌زنند
در این میان منم که دو دستی به سر زنم

الا لعنه الله علی القوم الظالمین
مقام مادر#
#گریز به شهادت حضرت زهرا (س)


کربلایی فخرالدین اسکندری(ثاقب)

صدف عشقیده چون گوهر رخشان ننه لر
دُر پر قیمت و ارزنده ی دوران ننه لر

مخزن مهر و محبت هر ائلون زینتی دور
منزل و محفل آرا شمع درخشان ننه لر

آیت رحمت خلاق قدیم ازلی
صاحب عاطفه و رتبه ی شایان ننه لر

ایله کی بطنیده احساس ایله دی نطفه ی پاک
باشلیوب نقشه چکر شاد و خرامان ننه لر

اوّلین مسئله کی ذهنه خطور ایلر اودی
لقمه ی پاکیله ویرسون اونا بنیان ننه لر

تا قدم قویدی جهانه اونی آغوشه چکر
یوز گوزوندن ئوپوب هر لحظه دییر جان ننه لر

گیجه گوندوز اِلین مهر و محبت بالیا
آغلیان وقته چکن نازینی هر آن ننه لر

رشد ایدونجه بالاسی خون دیل آماجی اولار
ایستمز ذرّه جه اولسون بالا گریان ننه لر

قیز اوشاقی اولا یا اوغلان اولا نقشه چکر
بویوده رافتیله چون گل ریحان ننه لر

قاپی آغزیندا دورار گلسه اگر گیج بالاسی
یولا حسرتله باخار حالی پریشان ننه لر

گوزی دوشجک بالیا بیردن اورکدن سوئونر
فوری لبخندی اولار لبده نمایان ننه لر

طویونون فکرین ایدر هر آنانون پیشه سیدی
طوی اینده بالا چون چوخ اولی شادان ننه لر

آرزو ایلر بالا خوشبخت اولا خوش گون یاشیا
ئوزی هر چند گوره محنت شایان ننه لر

آناوین قدرینی بیل فرصتی ویرمه هدره
چون بش اون گون اولاجاق دهریده میهمان ننه لر

جنّته مشتریسن ئوپ آناوین ال ایاقین
اولسا راضی آلوسان روضه ی رضوان ننه لر

پیر وبرنا گیده جک ترک جهان ایتمه لیدی
یا بو گون یا که سحر جسمیلره جان ننه لر

بیر آنا من تانورام گیتدی جوان دنیادن
او جوان مادره اولسون هامی قربان ننه لر

وصفیده مادر پیغمبر و هم کفو علی
گل خوشبوی مدینه یوزی مهسان ننه لر

عصمت الله لقبی خیر نسا فاطمه دور
دوشدی بیر درده کی یوخ دردینه درمان ننه لر

ویردیلار اود قاپوسی دوتدی آلوشعله چکوب
اولدی مظلومیتی عالمه اعلان ننه لر

در و دیوار آراسیندا بالاسی سقط اولدی
وار یری آغلیا قان ایلیه افغان ننه لر

نه قیزین بخت ایوینه یوللادی نه گتدی گلین
گورمه دی بعدنبی هیچ سرو سامان ننه لر

قاپوسین یاندیران اعدا اورگین داغلادیلار
اولدی مظلومه او محبوبه ی یزدان ننه لر

سیندی پهلوسی جوان ترک ایله دی دنیانی
قویدی عالمده علینی ئوره گی قان ننه لر

گیجه غسل اولدی گیجه قبره گیدوب دخت نبی
قدری مجهوله اولوب مدفنی پنهان ننه لر

دفن ایدوب فاطمه نی گلدی ایوه آغلار علی
گوردی اولموش بالالار نی کیمی نالان ننه لر

بیری سسلور آناجان روح و روانیم سنیدون
گیتدون اولدی اورگیم غصه دن القان ننه لر

بیری سسلور باخارام بوش یریوه آغلیارام
جانمازین آچارام ایلرم افغان ننه لر

کوچه ده سسلر حسن وای یوزونه سیلی دگن
گیدرم کوچه نی من ایلرم اسکان ننه لر

فاطمه گیتدی جوان قالدی حسینی آناسیز
دویمادی هیچ آناسینّان گل رضوان ننه لر

چوخ چتیندور ننه دنیانی جوان ترک ایلسون
سانمیون بوغمی سیز راحت و آسان ننه لر

(ثاقبا) وار یری قان آغلیاسان فاطمیه
دویمادی دهریده چون دورت بالاسینّان ننه لر
#مجالس_ترحیم

#دشتـــــــــــــــــــی

#شام_غریبان_عزیز_از_دست_رفته


فارسی

عزیز جان بیا ، این دل پریشان
گرفته بهر تو ، شام غریبان
نمودی بستگانت را ، فراموش
تو رفتی ، چل چراغم ، گشته خاموش
زمانیکه شما در خانه بودی
صفای خانه و کاشانه بودی
ز درد هجر ، عزیزان، سینه چاک است
که امشب صورت تو روی خاک است
بیاد شمع رویت شمع روشن
پریشان گشت بی تو باغ و گلشن
تو آخر ای امیّد ما کجایی
بیا مشگل بوَد درد جدایی
بیا دل بی تو پر از درد گشته
بیا گل برگهایت زرد گشته

،،تـــرکی ،،
#در_مراسم شام غریبان یک مؤمن
و گریز به شام غریبان امام حسین (ع)

آچارام قاره لِوا شام غریبانونده
ایدَرم غملی نوا شام غریبانونده
اولدی محزون هامی اِل طایفه هجرانوندن
شرکت ایتدی رفقا شام غریبانونده
ایلیوب جمله چراغلاری خموش آغلیارام
اولارام غرق بکا شام غریبانونده
قربان اولاّم سنه بس هاردا قالوبسان
بو گجه
قورارام بزم عزا شام غریبانونده
آیریلیق دردی چتیندی ندی بس
چاره منه
گوز یاشیم دوندی قانا شام غریبانونده
دوزه بُلمم غموه ایستیورم الله دان
ایلیه صبرین عطا شام غریبانونده
رخت ماتمله گلوب بو گجه محزون اَقوام
بیزه تسکین ویره تا شام غریبانونده

#گریز_به_امام_حسین_ع

#ولی مظلوم حسینون او بلالی حرمین
یغدیلار بیر چادیرا شام غریبانینده
خیمه نون نصفی یانیخ تُپراقون
اوسته بالالار
ایتدیلر آه و نوا شام غریبانینده
ئولوب عباس نگهباندی حریمه زینب
یانور هجران اودونا شام غریبانینده
گه باخور تپـراقون اوسته یاتشان قیزلاره
گه ایدور غملی نوا شام غریبانینده
چتین عالمدی باجی غمزده محزون
نالان
نچه قارداشین اولا شام غریبانینده
فاطمه عالم معناده قوروب بزم عزا
انبیائیله اودا شام غریبانینده
جسم مجروح حسینه نجه عنوان
الیُوم
ایتدی بَجدل نه جفا شام غریبانینده
ساربان کسدی الین یارَلی باش
کول اوسته
محنتی چاتدی هارا شام غرییبانینده
شعر:آذری



هدیه به روح عزیزانی که دربین ما نیستند. صلوات..




التماس دعا..
#روضه مجلس ختم برادر(3)
#گریز حضرت زینب (س)
#سوم هفتم چهلم وسالگرد



بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

♦️تـو بـودی غمگسارم ای بــرادر

♦️هـمیـشه در کـنارم ای بــرادر

♦️تو رفتـی قامتم از غم خمــیده

♦️دگـر یـاری نــدارم ای بــرادر

♦️پس از مرگ تو ای امید جـــانم

♦️سیــه شـد روزگارم ای بــرادر

♦️دلم در زندگانی بر تو خـوش بود

♦️ز داغـت اشـکـبارم ای بــرادر

♦️تـو بودی یاور و پشت و پــناهم

♦️ز هـجـرت بـی قرارم ای بـرادر

♦️گـلـم تـو بلبل و پروانه ام تــو

♦️تـو شـمع شـام تارم ای بــرادر

♦️الا جـانـم تـو را قـربان بــرادر

♦️شدم من در غمت گریان بــرادر

♦️تو رفتی بی تو ذکر من همین بود

♦️بـرادر جـان بـرادر جــان برادر

⬅️خانواده محترم .......شما برادری مهربانی را ازدست دادید مدت (سه روز) هفت روز........جای خالی برادر را احساس انشاءالله خداوند به شما عزیزان صبربده اما برادران مرحوم همه آشنایان دوستان
فامیل همه اقشار مردم آمدند درکنار شما بودند به شما دلداری وتسلیت گفتند عزیزان داغ برادر خیلی برای برادران سخته انشاءالله خدا کنه کسی تو مجلس ما نباشد که داغ برادر دیده باشه اما زبان حال برادران مرحوم بگم
🔸برادرشمع عمرت گشته خاموش
🔸مرا کردی دراین عالم سیه پوش
🔸همیشه درعزایت خون بگریم
🔸نگردلحظه ای یادت فراموش
⬅️یاد شهدا وامام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این برادر فیض ببرد اما عزیزان داغ برادرکمربرادررامی شکنه وقتی امام حسین آمد کنار برادرش عباس 😭کنار بدن عباسش نشست صدازد برادرجان عباسم 😭😭
به خدا قسم کمرم شکست یعنی حسین دیگه بی برادرش شد ااما مرگ برادر برای خواهرا سخت است چون خیلی علاقه زیادی به برادر دارند اما عزیزان من یک خواهری را سراغ دارم یک لحظه ازبرادر جدا نشد حضرت زینب (س) هیچ وقت از حسین جدا نشد امایک وقت حسین می خواست میدان بره آمد گفت خواهرم خداحافظ من می خوام برم میدان گفت دادش حسین جان خواهرت را تنها می گذاری اما عزیزان داغ دیده هرروضه را بخوام نام زینب است اما
بمیرم برای آن لحظه ای که زینب آمد بالای بلندی ، دید یک عده دارند
با شمشیر حسینش را می زنند
یک عده دارند با نیزه می زنند ، کماندار با تیر می زند ، آنهایی که حربه ای ندارند
دامن هایشان را پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه می زنند .
زینب دستهایش را روی سر گذاشت صدا زد :
وامحمدا ، واعلیا، وااُماه ، واحسینا ،
از تلِّ زینبیه ، زینب صدا می زد حسین با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین
هر جا به هر بهانه ، زینب صدا می زد حسین در زیر تازیانه ، زینب صدا می زد حسین

وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات


#ختم_جوان



نبیند مادری داغ جوان را  
        فدا سازد به پایش جان خود را
جگر سوزد در این عالم به داغش    
      به هر لحظه دلش گیرد سراغش
گل پژمان مادر دیده واکن       
   مرا اندر کنارت جابه جا کن
که بی تو زندگی دشوار باشد   
       دلم تا هست با تو یار باشد
چه سنگین است این درد جدایی   
       کنار قبر تو آیم گدایی
بگو با مادر دلخسته تو       
   کجا رفتی چرا منزل نیایی
برایت آرزو بسیار دارم       
   کجا رفتی ترا من دوست دارم
نشد ای گل عروسیت بگیرم     
     تو باشی من به جای تو بمیرم
ولی افسون داغت بر دلم شد    
      تمام خاطراتت حاصلم شد

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤

#گریز

مرا با رفتن خود پیر کردی      
    بر روی خاک تو زنجیر کردی
چو شمعی من بسوزم در فراغت  
        سر قبرت مرا تو پیر کردی
الهی کاش من هم پر بگیرم    
      کنارت ای پسر ماوا بگیرم
بیا یک بار دیگر در بر من    
      بکش دست نوازش بر سر من

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤


🎧#ختم جوان



جوان نازنین در خاک رفتی    از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوست داران      چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم      من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم

بهر هر درد دوائیست به جز داغ جوان    من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم

گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود    گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود

گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود     گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود

 نوگلی پرورده بودم ،خاک از دستم ربود   آنچنان در بر گرفت ، انگار در عالم نبود

سالها زحمت کشیدم ، تا گلم پرورده شد

ناگهان پیک اجل ، آن غنچه را از من ربود 

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤


متن شعر برای جوان ناکام


تا کی ز مصیبت غمت یاد کنم  اهسته ز دوری تو فریاد کنم

وقت است که دست از این دهان بردارم   از دست غمت هزار بیدادکنم

افسوس که زیبا پسرم تاج سرم رفت امیدوچراغ دل ونور بصرم رفت

زد اتش سوزان اجل بر گل عمرم ناگاه از این باغ گل نوثمرم رفت   متن شعر برای جوان ناکام

ای مادر غمدیده نداری خبراز من کز گردش ایام چه امد برسر من

من تازه جوان بودم واندر چمن حسن نشکفته فرو ریخت همه بال وپر من

جوان رفتم زدنیا با هزاران ارزو بر دل به زیر خاک کردم با دو صد اندوه غم منزل

گذر اید اگر برخاک من از زاه غم خواری به الحمدی مرا یاد اورید ای محرمان دل

سال ها رنج کشیدم که گلی پروردم باد پاییز به ناگه زد وگل پرپر شد

گل پرپر شده ام از چه برفتی ز برم که زهجران تو هر دم دل ما مضطر شد

عزیزخفته در خاکم گل باغ دلم بودی درخشان گوهر پاکم چراغ محفلم بودی

کجا یابم دگر چون تو اگر گرد جهان گردم تو را ای نازنین (دختر/پسر) که یار وهمدمم بودی

چه خوش باشد در این دنیای فانی   به خوش نامی نمودن زندگانی

که بعد از ما بسی گردش کند چرخ  نماند جز نکونامی نشانی  متن شعر برای جوان ناکام


🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤